در بيشتر مردم، ترس از زيان، قوي تر از ميل به جلب منفعت است. اغلب افراد برا ي حفظ چيزهاي ي كه دارند ، بيشترحاضر به تلاش هستند تا براي تحققّ آرزوها و روياهاي خود. دو حالت را در نظر بگيريد:
حالت اول: در پنج سال گذشته يكصد هزار دلار اندوخت هايد و مي خواهيد آن را از دستبرد و آفت حفظ كنيد.
حالت دوم: طرحي در پيش رو داريد كه اگر آن را اجرا كنيد، ظرف پنج سال آينده يكصد هزار دلار به دست مي آوريد.
براي كدام يك از اين دو هدف، حاضريد بيشتر تلاش كنيد؟ وقتي در ديگران عظمتي را مشاهده ميكنيم ، غالبا تصو ر
مي كنيم كه آنها اصولاً خوشبخت هستند و استعداد يا موهبت خاصي به آنها عطا شده است. حقيقت ، آن اس ت كه اين افراد، از نيروها و منابع انساني خود بهتر استفاده كرده اند، زيرا اگر تمام جوهر وجودي خود را ظاهر نم يكردن د و
همةتوان خود را به كار نمي گرفتند، دچار رنجي عظيم مي شدند. به عنوان مثال، زندگاني ايثارگرانة « » ناشي از اين
است كه وي رنج هاي ديگران را رنج هاي خود مي داند و لذا به كمك هر كس كه در گوشه اي از دنيا رنج ببرد،
ميشتابد.
بزرگترين لذّت او در اين است كه آلام و دردهاي بشري را تخفيف دهد.
شما بيش از همه از چه چيزي رنج يا لذّت مي بريد و اين موضوع، چه نقش ي در زندگي امروزيتا ن داشته است ؟
اغلب الگوهاي »خود خلالي « ناشي از »عواطف مختلط « هستند و اين عواطف، مسلّماً مانع لذّت و موفّقيت ما در زندگي مي شوند.
مثلاً خيلي از مردم مي گويند كه خواهان پول بيشتر هستند. اين افرا د مسلّماً داراي هوش و استعدا د كافي هستند و
مي توانند راهي براي افزودن بر دارايي هاي خود پيدا كنند. آنچه مانع اين افرا دميشود ، عواطف مختلط يا »شرطي
شدن « هاي مختلط است. اين اشخاص ممكن است قبول داشته باشند كه پول فراوان ، به معني آزادي و امنيت
بيشتر قدرت كمك به افراد مورد علاقة آنهاست. ليكن در عين حال، فكر مي كنند كه پول »زياد ي «، موج ب اسراف ، ابتذا ل وتجاوز مي شود.